سلبریتیها و زیستبوم هویتی نوجوان
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۷۷۵۶۶
نیمنگاهی به رفتارها و سبک زندگی سلبریتیها و شخصیت فیلمها و سریالها، کتابها، پهلوانان و قهرمانان دینی و ملی، ستارههای موسیقی و ورزشی، بلاگرها و اینفلوئنسرها نشان میدهد در زیستبوم هویتی نوجوان امروز، الگوهایی متفاوت، ناهمگون، متضاد و در عین حال ناسازگار با یکدیگر به وی معرفی میشود و نوجوان ایرانی را در یک سردرگمی اساسی نسبت به پذیرش خوبها و بدها، بایدها و نبایدهای ارزشی، معنایی و رفتاری قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوجوانی پل بین کودکی و بزرگسالی است، پلی که در آن بهدلیل ظهور و بروز انواع نیازها و ویژگیهای جدید مانند میل به دیده شدن، هویتجویی، خیالپردازی، الگوگیری، بیتجربگی و... در نوجوان، نوجوانی را به دورهای مبهم، معلق و غبارآلود تبدیل کرده است و گذار از آن را دشوار کرده است.
در این دوره، مهمترین دغدغه و چالش پیشِروی نوجوان شناخت خود و پاسخ به سؤال "من کیستم؟ "، یعنی هویتیابی و هویتسازی است. او هویت خویش را از کنکاش در خانواده، گروه همسالان، جامعه، اطرافیان، رهبران فکری، رسانهها و... میجوید، میتوان گفت هویتجویی بهنوعی نوجوان را بهسمت الگوگیری از افراد مختلف سوق میدهد و نوجوان منِ خویش را در آینه دیگری میجوید.
بیشتر بخوانید
سلبریتی ها تا چه اندازه در الگوگیری جوانان تاثیر دارند؟در اینجا منظور ما از الگو، نمونهای است که در برابر چشم قرار دارد و میتوان بدون استفاده از لغات و کلمات از او چیز آموخت؛ یا میتوان گفت الگو عبارت است از قاعده و دستوری عینی، ولی غیرمستقیم که انسان آگاهانه و یا ناخودآگاه از او تقلید و پیروی میکند.
کودک در آغاز زندگی همچون آینهای است که در برابر اشخاص، پدیدهها، موجودات و حتی اشیاء قرار میگیرد. بیشک هر آنچه را روبهروی اوست، مثل رفتار والدین، منعکس میسازد. با ورود فرد به دوره نوجوانی الگوگیری نیز تغییر میکند و خانواده جایگاه اصلی خود را به افراد و نهادهای دیگر از جمله مدرسه، گروه دوستان، رسانهها، گروههای مرجع و... میدهد. در آموزههای دینی الگوگیری یک امر فطری معرفی شده است و بر اساس میل به کمالجویی در انسان است که خود را نشان میدهد و در قرآن کریم از الگو به اسوه نام برده و مصادیق آن بیان گردیده است.
وقتی از الگو صحبت میشود نوجوان با انواع الگوها مانند الگوی مستقیم (زنده) و سمبلیک یا نمادین (غیرمستقیم)، خیالی و واقعی، راستین و دروغین و... مواجه است. الگوی زنده یا مستقیم اولین نوع الگوست که بهطور واقعی و حضوری رفتارهای الگو مشاهده میشود و منبع الهام میشود، مانند والدین که در دوره کودکی و بعد از آن سرمشقهای زنده خوبیاند که فرزندان دوست دارند مثل آنها باشند تا احساس ایمنی کنند و مورد حمایت قرار گیرند و یا معلمها در مدرسه؛ و نوع دوم، استفاده از الگوهای نمادین یا سمبلیک یا الگوی غیرمستقیم است که بهواسطه رسانهها معرفی میشود مثل ستارههای سینما، ورزشکاران و....
الگوها از هر نوعی که باشند، مانند شخصیتهای علمی، دینی و مذهبی، کارآفرین، چهرههای تلویزیونی و سینمایی، قهرمانان ورزشی، موجودات کارتونی و شخصیتهای کتابها، میتوانند سرمشق قرار گیرند و طرز لباس پوشیدن، تفریحات، روابط شخصی، سبک صحبت کردن، علاقهمندیها، رغبتها و بیزاریهای آنان بهعنوان راهنمای عمل توسط نوجوان استفاده یا تقلید شود.
در واقع، الگوهای فکری و رفتاری جزو عوامل اصلی هویتدهی به نوجواناند و از طریق ابزارهای ارتباطی و رسانهها به وی معرفی میشوند. بهنظر میرسد در دوره نوجوانی، نوجوان بیشتر از افراد محبوب و معروف جامعه تقلید میکند و آنان را الگوی خود قرار میدهد. خود الگوپذیری نیز کارکردهای مختلفی برای هر فردی بههمراه میآورد، اما در نوجوان این الگوپذیری کارکردهایی مثل آموزش و یادگیری، هویتجویی، جامعهپذیری، شهرتطلبی، نوجویی، میل به استقلال، میل به کمال و... دارد.
در جوامع سنتی این الگوها، در مراسمهای مختلف و از طریق فرهنگ شفاهی برای دیگران نقل میشد، از رئیس قبیله، کدخدا، میرزا گرفته تا قهرمانان و جنگجویان، عرفا، هنرمندان و...، الگوهایی بودند که معمولاً به نسلهای بعدی با ابزارهای ارتباطی و رسانههای سنتی مثل نقّالی، داستانگویی، گفتوشنود، پردهخوانی، رویدادهای فرهنگی، جشنها و... معرفی میشدند و نوجوان نیز سعی میکرد با همانندسازی خود با آن الگو، خود را به فردی محبوب، موردپذیرش و... در جامعه نزدیک کند.
اما با پاگذاشتن به دوره مدرن، تغییر سبک زندگی، حضور رسانههای جمعی و تحتوب مثل کتاب، روزنامه، رادیو، تلویزیون، سینما، شبکههای اجتماعی و تولید انبوه محصولات رسانهای، الگوها و روشهای معرفی آنان نیز تغییر کرد. رسانهها در این دنیای جدید با ستارهسازی از بازیگران سینما، خوانندهها، ورزشکاران و...، الگوهای نمادین، آن هم از نوع رسانهایشدهاش را، نهتنها در سطح محلی بلکه در سطح جهانی معرفی کردند.
این تغییر در سبک زندگی از جامعه سنتی به جامعه مدرن در جریان الگوپذیری و بهدنبال آن هویتجویی نوجوان اثرگذار بود. اگر نوجوان دیروز از زمان کودکی و از طریق خانواده و محیط کوچک پیرامونی خود با داستانها و نقلها، قصهها و شعرها، سوگها و جشنها و... الگوهای مطلوب را میشناخت و رفتار خود را منطبق با آنها تنظیم میکرد، برای نوجوان امروزی، آن هم با واسپاری بخش مهمی از تربیت نوجوان توسط خانواده و آموزش و پرورش به رسانهها، معرفی الگوها بیشتر از مجاری رسانهها برای نوجوان انجام میشود، بهسخن دیگر این رسانهها هستند که بهعنوان نماینده تام الاختیار والدین، خانوادهها، مدرسه و جامعه، الگوها را میسازند و به نوجوانان معرفی مینمایند، ستارهها، قهرمانان و اسطورههایی که با دنیا و زندگی واقعی انسان فرسنگها فاصله دارند.
زمانی نوجوان در گلریزانها، نقالیها، پردهخوانیها، زورخانهها و... با روحیه پهلوانی، جوانمردی، مردمداری و... آشنا میشد، و خود را به این روحیات میآراست، هرچه جلوتر آمدیم و رسانه به زندگی نوجوان گره خورد، او با حضور در سینما، ورزشگاه، کنسرت و... چسباندن عکسهای سوپراستارهای سینما، ورزشکاران و خوانندهها به اتاقش، عکس و امضا گرفتن از آنها، الگوی خود را دنبال کرد و با مدل مو و نحوه لباس پوشیدن شبیه آنها، متفاوت بودن خود را به رخ کشید، بهطوری که نوجوان امروزی علاوه بر اینها، با شرکت در رویداد سلبریتیها و کمپینهای هواداری، فنپیجها، با بازنشر پستها و استوریها در فضای مجازی و ارسال هدیه تولد و... و تقلید از استایل آنها، شهرتطلبی و متفاوت بودن خود را نشان میدهد و این یعنی "من هویتی متفاوت دارم و خاص هستم"، و بهتر بگوییم "معمولی نیستم".
در حقیقت میتوان گفت، در دنیای کنونی الگوگیری بهمنظور هویتیابی و جامعهپذیری رنگ و لعاب دیگری نسبت به قبل گرفته است و تسهیل در دسترسی نوجوان به انواع رسانهها و افزایش مهارت رسانهای نوجوان برای تولید محصولات مرتبط با سلبریتی مورد علاقهاش این فضا را کاملاً متفاوت کرده است و امروزه با ظهور و بروز رسانههای مبتنی بر وب، کنار ستارههای سینمایی، ورزشکار و خواننده، شاهد پدیده اینفلوئنسری و بلاگری و انواع میمها meme و... هستیم.
این تنها بهمعنی تغییر در فرآیند هویتیابی و جامعهپذیری از طریق الگوهای رسانهای نیست، بلکه معنای تغییر ارزشها و باورهایی را دارد که نسل قبل نتوانسته است بهخوبی آن ارزشها و باورها را به نسل بعدی منتقل نماید، همچنین خبر از خلق زیستبوم هویتی متفاوت برای نوجوان امروزی را میدهد، زیستبومی که هویتسازی برای نوجوان را از تکصدایی به چندصدایی تبدیل کرده است و کار هویتدهی به نوجوان را برای خانواده، مدرسه، جامعه و متولیان امر تعلیم و تربیت به چالش کشانده است.
در زمان حاضر، هر کودکی این امکان را دارد که از قبل به دنیا آمدنش، با ارائه تصویر سونوگرافی، فضاسازی و چیدمان اتاق کودک، رویدادسازیهایی مانند انتخاب تاریخ تولد گرد (رُند)، هفته گرد و ماه گرد تبدیل به یک اینفلوئنسر شود، معنی این امر یعنی شهرت و تجربه دیده شده قبل از رسیدن به سن تمیز و تشخیص از هم، الگویی گزینشی، کادربندیشده و بهدور از زندگی واقعی که سبک زندگی بلاگری و اینفلوئنسری را پیش چشم مخاطب نمایش میدهد و هویتی مجازی را شانه به شانه هویت حقیقیاش به او ارائه میدهد و آن را به چالش میکشد.
لذا، امروزه با دنیایی از الگوهای نمادینی مواجه هستیم که الگوهای فکری واقعی را کنار زده و به حاشیه برده است و همین حاشیهزدگی الگوهای واقعی منجر به تغییر در نوع نگاه و نگرش، نوع تفکر و سبک زندگی نسل جدید است.
فضایی که در آن، گروههای «کیـپاپ» ی، سوپراستارهای کرهای، شخصیتهای انیمهای، کنار الگوهای هالیوودی و بالیوودی و الگوهای بومی و ملی قرار گرفته است و بهنوعی یک زیستبوم جدید جهانی را ساخته است که کمترین اثر آن به چالش کشیدن هویت ملی است، و این امر تنها یک مسئله مختص کشور ایران نیست، بلکه اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی در سایر کشورها نیز در فرآیند الگوپذیری و هویتیابی نوجوان به تحلیل و واکاوی این مسئله میپردازند.
همچنین، این مسئله خود را در انواع پدیدههای اجتماعی ظهور و بروز میدهد، پدیدههایی که با ازدواج یک سوپراستار، طلاق یک زوج بلاگر، مرگ یک خواننده، حضور یک بازیگر کرهای در ایران، از لایههای پنهان اجتماع، با واکنش خیل هواداران و بهخصوص نوجوانان، خود را به پوسته ظاهری جامعه میکشاند و انگشت حیرت خانوادهها و مسئولین و متولیان امر تعلیم و تربیت را به دهان میبرد.
این پدیدههای اجتماعی به ما نشان میدهند که اول، در زندگی خانوادگی، والدین از وظیفه تربیتی که نسبت به نوجوان بهعهده دارند شانه خالی کرده و در مقابل الگوهای رسانهای بیطرف هستند و همچنین از دوره نوجوانی و نیازها و ویژگیهای آن شناخت ندارند. اگر خانواده بتواند بهصورت یک واحد زنده و متشکل، نقش تربیتی و حفاظتی خود را همچون گذشته آگاهانه انجام دهد، نابسامانیهای نوجوانان، حتی اگر در خارج هم تقویت شود، زودگذر میباشد و به نتایج وخیم منجر نمیشود.
دوم، در جامعه ایرانی با پشتوانه تمدنی و فرهنگی بینظیری که وجود دارد، رسانهها در معرفی الگوهای ملی و دینی بسیار ضعیف عمل کردهاند. تجربه نشان داده است آنجا که الگوهایی همچون مختار، شهید عباس بابایی، حضرت یوسف (سلام الله علیه) و... دستمایه تولید فیلم و سریال قرار میگیرد با استقبال مخاطبان مواجه خواهد شد، لذا، معرفی قهرمانان و اسطورههای ملی و مذهبی میتواند در دوره نوجوانی به فرآیند هویتیابی و الگوپذیری نوجوانان کمک کند.
سوم، گاهی برخوردها و تعارضهایی که میان الگوهای مورد علاقه نوجوان در خانه، مدرسه، جامعه و رسانه وجود دارد، او را دچار تردید و نگرانی میکند، در چنین شرایطی ممکن است او اعتماد خود را نسبت به بعضی از ارزشها از دست بدهد و یا در هر مکانی بهگونهای عمل کند که آن محیط میپسندد که در این صورت به انسانی با چهرههای گوناگون و متضاد مبدل میشود، مثلاً هویتی که در فضای مجازی از خود نشان میدهد با هویت واقعیاش متفاوت باشد. در اینجا نیز، خانواده، رسانه و جامعه باید به مصلحتهای نوجوان توجه داشته باشند و آینده نوجوانان را که آیندهسازان هر جامعهای هستند در نظر بگیرند و مسیر رشد و تعالی نوجوان را با ارائه الگوهای مناسب هموار سازند.
سخن آخر، نیمنگاهی به رفتارها، سبک زندگی سلبریتیها و شخصیت فیلمها و سریالها، کتابها، پهلوانان و قهرمانان دینی و ملی، ستارههای موسیقی و ورزشی، بلاگرها و اینفلوئنسرها نشان میدهد در زیستبوم هویتی نوجوان امروز، الگوهایی متفاوت، ناهمگون، متضاد و در عین حال ناسازگار با یکدیگر به وی معرفی میشود و نوجوان ایرانی را در یک سردرگمی اساسی نسبت به پذیرش خوبها و بدها، بایدها و نبایدهای ارزشی، معنایی و رفتاری قرار داده است، مسئلهای که باید مورد توجه خانواده، جامعه، رسانهها و متولیان امر تعلیم و تربیت قرار گیرد تا نوجوان را از سردرگمی در پذیرش الگوها بهسمت الگویی ایرانی و اسلامی هدایت کند، در غیر این صورت بهزودی با نسلی آشفته، ناهمنوا با هویتی چندپاره مواجه خواهیم شد که قرار است سکان اداره جامعه آینده را به دست بگیرد.
منبع: تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سلبریتی ها تربیت نوجوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۷۵۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سکوت هالیوودی سلبریتیها در اعتراضات آمریکا
در حالی که اغلب دانشگاههای آمریکا درگیر اعتراضات در حمایت از فلسطین و محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی هستند و پلیس این کشور خشونت بیسابقهای علیه دانشجویان به کار میبرد، چهرههای سینمایی جهانی به شکل عجیبی نسبت به این موضوع سکوت پیشه کردهاند؛ دقیقا برعکس رویهای که درباره کشورهای دیگر در پیش میگیرند!
به گزارش ایسنا، حملات وحشیانه و گسترده نظامیان ارتش اسرائیل علیه مردم بیدفاع غزه، منجر به شهادت و مجروح شدن هزاران فلسطینی بیگناه شده و این جنایات کم سابقه زمینه را برای اعتراضات گسترده در بسیاری از دانشگاههای آمریکا و حتی اروپا فراهم کرده است، اعتراضاتی که با خشونت و سرکوب شدید تاکنون به بازداشت ۱۰۰۰ دانشجو انجامیده است.
اما موضوعی که بیش از هر چیز به چشم میآید، سکوت سلبریتیهای سینمای جهان و رسانههای فارسیزبان ضدایرانی در قبال این برخورد خشونت آمیز با دانشجویان معترض است؛ آن هم در شرایطی که آنها در نابسامانیهای مرتبط با کشورهای دیگر از جمله اعتراضات ۱۴۰۱ ایران، اظهارنظر را وظیفه و رسالت خود میدانستند؛ آن زمان علاوه بر رسانههای فارسیزبان، چهرههایی سینمایی مانند انجلینا جولی، ماریون کوتیار، فلورنس پیو، اورلاندو بلوم، شارلیز ترون، جنیفر انیستون، جنیفر گارنر و... درباره اعتراضات ایران واکنش نشان داده بودند.
به عنوان مثال، جی. کی. رولینگ، نویسنده مطرح بریتانیایی و خالق مجموعه «هری پاتر» که مخاطبان فراوانی دارد، با بازنشر ویدیویی از مسیح علینژاد که در آن زنان ایرانی در حال کوتاه کردن موهای خود بودند، نوشته بود: «شجاعت واقعی این شکلی است». یا انجلینا جولی، بازیگر مشهور آمریکایی در یک پست اینستاگرامی به «زنان شجاع، سرکش و نترس ایران زمین» ادای احترام کرد و خطاب به زنان ایرانی گفت: «شما را میبینیم». ژولیت بینوش با انتشار ویدئویی از قیچی کردن موی خود و بازیگرانی مانند ماریون کوتیار ویدیوهایی در حمایت از اعتراضات ایران منتشر کردند و «در همبستگی، برای حق آزادی برای زنان و مردان ایرانی» مطالبی را منتشر کرد.
اغلب سلبریتیهای سینمایی که بیواهمه در مورد مسائل داخلی سایر کشورها در صفحات اجتماعی خود در فضای مجازی اظهارنظر میکنند، در شرایطی موضع سکوت اتخاذ کردهاند که صدای مخالف دانشجویان آمریکایی توجهات را بیش از پیش به وضعیت جنگ در غزه جلب کرده و بحثهای گستردهای را در سیاست خارجی ایالات متحده در قبال اسرائیل ایجاد کرده است. با اینحال، انتشار ویدیوهایی از برخوردها و دستگیریهای خشن در محیطهای دانشگاهی امریکا توسط پلیس این کشور که تعدادی از آنها، اساتید و دانشجویان زن هستند، بازتابهای جهانی داشته اما تاکنون با واکنش خاصی از سوی این چهرهها مواجه نشده است.
همچنین رسانههای فارسی زبان نیز ترجیح دادهاند چشم خود را روی این اتفاق ببندند.
توضیح ویدئو: دستگیری یک استاد دانشگاه معترض در واشنگتن
اما این اعتراضها و خشونتهای زیاد پلیس آمریکا در محیط دانشگاهی علیه معترضان به اسرائیل، باعث شده است صدای کسانی که پیش از این با حمایتهای بیقید و شرط آمریکا از رژیم صهیونیستی مخالف بودند، بیش از پیش به گوش جامعه آمریکا برسد. معترضان در دانشگاههای آمریکا خواستار آتش بس در جنگ با فلسطین، خارج کردن سرمایههای دانشگاهی از شرکتهایی که با ارتش اسرائیل همکاری دارند و پایان کمکهای نظامی آمریکا به این رژیم هستند. در این میان، گرچه چهرههایی مانند «سوزان سراندون»، «جان کیوزاک» و «مارک روفالو» در واکنش به سرکوب اعتراضات دانشجویی توسط پلیس آمریکا پستهایی در صفحه اجتماعی ایکس (توئیتر) خود منتشر کردند، شمار زیادی از چهرههای معروف فعال در عرصه هنر و سرگرمی واکنش خاصی به این موضوع نداشتهاند که البته این موضوع را میتوان به وحشت آنها نسبت به عواقب احتمالی حمایت از فلسطین نسبت داد.
لازم به توضیح است که در مواردی، حمایت چهرههای سینمایی مطرح و به ویژه هالیوودی از فلسطین تبعاتی برای آنها داشته و حتی به کنار گذاشته شدن آنها از پروژهها انجامیده است؛ چرا که بخش قابل توجهی از سرمایههای هالیوود در اختیار کمپانیهایی با مالکان یهودی است و به نوعی ترس از وورد چهرهها به لیست سیاه هالیوود در مواردی مانع از اظهارنظر صریح سیاسی در حمایت از فلسطین شده است. به عنوان مثال «ملیسا باررا» بازیگر سری فیلمهای «جیغ» به دلیل محکوم کردن حمله اسرائیل به غزه و درخواست آتشبس از سری فیلمهای ترسناک «جیغ» کنار گذاشته شد و آژانس بازیگری که نماینده «سوزاندن سراندون» بازیگر برنده اسکار است هم پس از صحبتهای او در محکومیت حمله به غزه، به همکاری با این بازیگر پایان داد.
به بیانی دیگر، بر خلاف جنبشهای اخیر چون «Black Lives Matter» (زندگی سیاهپوسان اهمیت دارد) که در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ با اتحاد هالیوودی علیه سیاست حاکم ایالت متحده همراه بود اما درباره جنگ اسرائیل در غزه هالیوود دچار دودستگی شده است. در عین حال، در موضوع حمله اسرائیل به غزه که باز هم پای امریکا به شکل آشکار در درگیری مستقیم نبود، بسیاری از هنرمندان مانند «بردلی کوپر»، «آلفونسو کوارون»، «سلنا گومز»، «لوپیتا نیونگو»، «جنا اورتگا»، «واکین فینیکس»، «مارک روفالو» و «مارک رایلنس» از جمله بیش از ۲۶۰ نفری بودند که نامهای را امضا کردند که در آن از جو بایدن و کنگره خواستار آتشبس فوری در غزه شدند، اما برخی دیگر از سلبریتیهای هالیوودی همچنان به دلیل بیتفاوتی یا ترس از دست دادن جایگاه خود اظهارنظر خاصی در این باره نداشتهاند.
باید منتظر ماند و دید و رویکرد یک بام و دو هوای سلبریتیهای هالیوود در قبال اظهارنظر پیرامون مسائل جهانی تا چه زمانی ادامه دارد و آیا آنها قادر خواهند بود در مورد مسائل داخلی آمریکا نیز به همان صراحتی صحبت کنند که در مورد مسائل سایر کشورها اظهار نظر می کنند یا خیر؟
انتهای پیام